عکس های آتلیه
اولین سرما خوردگی امیرعلی
دیروز که صبح می خواستم سر کار بیام متوجه شدم دست و پاهای امیرعلی یه خورده گرمه. شبش هم زیاد خوب نخوابیده بود و همش نق می زد توی خواب. خلاصه صبح پیش مامانی موند و ظهر که برگشتم احساس کردم یه خورده بی حاله. عصر به همراه بابا به بیمارستان کودکان پیش زن دایی الناز رفتیم تا معاینه ات کنه. یه خورده دارو بهت داد و برگشتیم . دیشب هم یه خورده تب داشتی. زود زود خوب شو امیرعلی
تولد باباجون
سومین مروارید امیرعلی
دندونی
چند روز پیش به قول قدیمی ها برای اینکه امیرعلی راحت تر بتونه دندون هاشو در بیاره براش آش دندونی درست کردیم و بین فامیل پخش کردیم، خیلی خوشمزه شده بود. ...
دومین دندون امیرعلی
تغییر نام وبلاگ امیرعلی
زمانی که مامان باردار بود و هنوز نمی دونست نی نی توی راه پسمله یا دخمل تصمیم گرفت که یه وبلاگ براش بسازه و از اونجایی که نمی دونست چه نامی براش انتخاب کنه عنوان نی نی کوچولوی ما رو انتخاب کرد. ولی تو داری هر روز بزرگ تر می شی و من با خودم فکر کردم وقتی واسه ی خودت مردی شدی اسم وبلاگت شاید برات یه خورده مسخره بیاد. البته تو همیشه نی نی کوچولوی ما هستی و خواهی بود. ولی من اسم وبلاگت رو به امیرعلی جون تغییر دادم و از این به بعد این وبلاگ رو برات آپدیت می کنم.