امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

عشق مامان و بابا

آغاز هفته ي هفتم

با تموم شدن مهر ماه و وارد شدن به آبان ، ني ني كوچولوي ما هم هفته ي 6 رو تموم كرد و وارد هفته ي 7 شد. آدم خسته مي شه انقدر به تقويم نگاه مي كنه و منتظر گذشت روزها مي شه. فعلاً كه ني ني آرومي هست و انگار اون تو راحت گرفته خوابيده. انشاا... تا آخرش همه چيز خوب پيش بره. به خدا توكل   ...
7 آبان 1390

اولين ملاقات با آقاي دكتر

امروز براي اولين بار براي ويزيت پيش دكتر اميري رفتم . البته قبلاً براي آزمايش هاي قبل از بارداري پيشش رفته بودم . بعد از معاينه و گرفتن وزن و فشار ، كمي در مورد بايدها و نبايدهاي بارداري با هامون حرف زد و براي يك ماه ديگه وقت ويزيت دوباره رو داد. به نظر همه چيز نرمال پيش مي ره.
1 آبان 1390

اولين خريد براي ني ني

ديروز با ماماني براي ني ني كوچولو كاموا گرفتيم و قراره ماماني براش لباس هاي خوشگل ببافه. از رنگ هاي سفيد و ياسمني استفاده كرديم كه هم براي پسر و هم دختر كاربرد داشته باشه. طرح هاشم از تو اينترنت برداشتم. ...
24 مهر 1390

خوش اومدی نی نی کوچولو

بالاخره ني ني كوچولوي ما ناز كردن رو تموم كرد و اومد تو دل مامانش. ديروز اين خبر رو فهميديم . باباش كه كلي ذوق كرده بود و اشك شوق مي ريخت. بعد از بابا ، دوستان عزيز كلوبمون و مامان و ليلا از اين قضييه باخبر شدن. براي سورپرايز كردنشون يه كادو براشون تهيه كردم و توش يه جفت كفش بچه گونه گذاشتم و نوشتم مامان جون و خاله جون من دارم ميام. لحظه ي زيبايي بود. هر سه تايي مون كلي گريه كرديم. خدايا شكرت  
16 مهر 1390